دکتر میم

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است..

دکتر میم

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است..

بسم الله النور..
اینجا وبلاگ یک آدم در حال شدن است..
با اعتباریات بسیار..
دکتر شدن..
عاشق شدن..
آدم شدن..

آخرین مطالب

۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

یک روز معمولی من داخل بیمارستان اینطور شروع میشود.. وارد حیاط بیمارستان که میشوم دختر جوان خدمه را می بینم..همان که نان آور خانواده اش است و به علت حقوق ماهی ششصد تومنی که دارد خرج خانواده اش را میدهد پدرش اجازه ازدواج به او نمی دهد...

بعد.. داخل بخش میشوم...بخش خون و سرطان اطفال..صدای گریه ی دردآلود کودکی مجبورم میکند از پشت میز بلند شوم وبه اتاق کار پرستاران بروم..مادرش جلوی در ایستاده..گریه ی شبیه زجه اش را بی صدا میبینم و دست و پا زدن کودک را... حالم بد میشود..خیلی بد..تا همین نیمه شب که اینجا نشسته ام خوب نبوده ام.‌یه عالمه اشک دارم.. 

نمیدانستم علتش چه بود...

روزهای پر فراز و نشیبی دارم..دفاع پایان نامه..انتقال اسباب و وسایلمان به تهران...درسهای نخوانده...ترس از آینده..دلتنگی برای تمام روزهای گذشته..خانواده ام...دوستانم..

و ترس..از ناتوانی..مقابل سختی های زندگی..

وای..خدایا من خیلی کوچکم..خیلی ضعیفم..خواهش میکنم دستم را محکم محکم بگیر..

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۶ ، ۰۰:۰۶